حق با سکوت بود
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سر بسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
بادا مباد گشت و «مبادا» به باد رفت «آیا»زیاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خدا حافظی کنم بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
قیصر امینپور بسیار بزرگتر از کتابهایش بود . در گذشت این شاعر بزرگ را به همه هنر دوستان تسلیت میگوییم. روحش شاد ویادش گرامی باد.
بابا عشق شعر هم داری .خوشم امد.