یا مهدی جان خدا کند که بیایی

    آرزوی دیدار

 

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان ترا که منهم برسم به آرزویی

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم

همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی

به ره تو بس که نالم زغم تو بس که مویم

شده ام زناله نالی، شده ام زمویه مویی

همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی

من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت

من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت

سرخم می سلامت شکند اگر سبویی

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه ، بنشین کنار جویی

نه به باغ ره دهندم که گلی به کام پویم

نه دماغ اینکه از گل شنوم به کام بویی

نه وطن پرستی از من به وطن نموده یادی

نه زمن کسی به غربت بنموده جستجویی

بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمی

بنموده مو سپیدم صنم سپید رویی

نظری به سوی " رضوانی" دردمند مسکین

که بجز درت ندارد نظری به هیچ سویی

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:37 ب.ظ http://www.msmamj.blogfa.com

سلام دوست عزیز التماس دعا
من هم رشته دانشگاهی ام ریاضی بوده می خواهم شما را لینک کنم با اجازتون
سر بزنید خوشحال می شم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد